آنسوی تاریخ نصفجهان به روایت میراث ناملموس
تاریخ انتشار: ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۱۸۵۵۷۲
نصف جهان مینامندش و به فراخور همین نام، در دل خود میراثی به عظمت نیمی از جهان جای داده است؛ شاید بسیاری از جهانیان، این نیمه جهان را تنها به شگفتانههای معماری آن بشناسند اما باید گفت که تاریخ این دیار در کوچه پس کوچههای آن نیز هویدا است و میراث ناملموسش میراثی عظیم برای اثبات شگفتی مردمان است.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، نصف جهان مینامندش و به فراخور همین نام و عظمت، در دل خود میراثی به عظمت نیمی از جهان جای داده است؛ شاید بسیاری از جهانیان اصفهان، این نیمه جهان را تنها به شگفتانههای معماری و بناهای آن از جمله میدان امام (ره)، پل خواجو، سی و سه پل، منارجنبان و چهلستون بشناسند اما باید گفت که تاریخ این دیار در کوچه پس کوچههای آن نیز هویدا است و میراث ناملموسی که نسل به نسل و سینه به سینه، منتقل شده خود میراثی عظیم برای اثبات شگفتی مردمان است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فهرست میراث ناملموس ثبت ملی دیار نصفجهان، فهرستی بلند بالا است و زمانی که نگاهی به آن میاندازیم شاید در کنار نامهای آشنا، حتی تعدادی از نامهایش نیز ناآشنا باشد و در ادامه مروری بر تعدادی از آنها خواهیم داشت:
مهارت پخت بریانیواژه بریانی، در دستور زبان صفت نسبی است و در اصفهان این واژه به مکان و مغازه طبخ و فروش بریانی گفته میشود؛ و پسوند «یای» نسبت به صفت به جای اسم چسبیدهاست؛ بنابراین نام خود غذا بریان است نه بریانی؛ در اقصی نقاط جهان به گونههای مختلف غذا، بریان گفته میشده و البته بیشتر، آن را به شکل مرکب به کاری میبردند، مانند بریان پلو، بریان غاز، بریان مرغ پروازی، این ترکیبات را میتوان در رسالههای کهن آشپزی ایرانی یافت. هماکنون نیز در بسیاری از نقاط دنیا، غذاهایی با نام «بریانی» طبخ میشود که به کل، با آنچه در اصفهان بریان نامیده میشود، متفاوت است مانند بریانی هندی، بریانی، برمهای، بریانی خانگی بنگلادشی، بریانی سریلانکایی، بریانی عراقی و بریانی سندی.
در ادبیات کهن فارسی نیز شواهد فراوانی از واژه «بریانی» وجود دارد که چه به صورت صفت برای غذایی دیگر چه به صورت نام خاص غذایی قدیمی، در معنای گوشت پخته همراه برنج و مخلفات دیگر استفاده میشدهاست؛ آنچه از شواهد متون ادبی و تاریخی برمیآید، آن است که بریان اصفهان، مشمول هیچکدام از عنوانها فوق نیست و غذای ویژه است که نمیتواند بیش از چهارصد سال، قدمت داشته باشد بنابراین نه آنان که نوشتهاند سابقه بریان به روزگار زرتشت میرسد، شاهد دقیقی برای اثبات آن دارند و نه آنان که قدمت آن را بیش از ۱۸۰ سال قبل از اتمام قاجار نمیدانند، از متون صفوی درباره بریان خبری دارند.
بسیاری از سیاحانی که در روزگار صفویه از اصفهان دیدن کردهاند، وصفی نیز از بریان اصفهان داشتهاند؛ تاورنیه که مشاهدات خود را بین سالهای ۱۶۳۲ تا ۱۶۶۸ میلادی از ایران نوشتهاست، در سفرنامه خود مینویسد:
«ایرانیان گوشت را فقط در تنور، کباب مینمایند و تنور آنها امروزی خیلی فرق دارد و تنور ایرانی، گودالی است به عرض و طول دو پا و نیم، و عمق پنج الی شش پا در زمین حفر میکنند و با کمی هیزم و تیغ گون، گرم میکنند. سوخت دیگری هم دارند که عبارت است از سرگین چهارپایان که به خاکی آمیخته، به دیوار میزنند که خشک شود. بعد آن را روی هم انبار کرده، موقع سوزاندن تنور یا سوخت دیگر استفاده میکنند. گوسفند را آماده کرده و خرد نکرده در تنور میآویزند و در کف تنور هم دیگی پر از برنج میگذارند که با حرارت تنور و چربی که از آن میچکد، پخته میشود.»
فیروزهکوبیهنر فیروزهکوبی تلفیقی از مس و سنگ فیروزه است که برای تزئین جواهرات، گلدان، شمعدان، بشقاب و ظروف مختلف مورد استفاده قرار میگیرد و علاوه بر ارزش هنری و زیبایی از نظر مادی هم دارای ارزش قابل توجهی ست؛ قدمت این هنر زیاد نیست و به حدوداً ۶۰ یا ۷۰ سال قبل باز میگردد و از جمله معدود صنایع دستی است که پیشینهی طولانی ندارد. و امروزه مهمترین و اصلی ترین مرکز تولیدات فیروزهکوبی، مانند بسیاری از صنایع دستی دیگر، شهر اصفهان است.
در تولید محصولات فیروزهکوبی بستر و زمینه کار نقش مهمی دارد و بی عیب و نقص بودن آن به اندازه درست نشاندن فیروزهها حائز اهمیت است و باید به درستی انجام شود در غیر این صورت ممکن است در حین انجام مراحل مختلف دچار آسیب شود؛ فلز مورد استفاده باید در همه قسمتها یکدست و دارای ضخامت یکسان باشد و قسمتهایی که قطعات فیروزه قرار میگیرند باید حدود ۲ تا ۳ میلیمتر پایینتر از بقیه قسمتها باشد.
آئینهای ازدواج در اصفهانمراسم عروسی در سطح استان اصفهان با آداب و شکوه خاصی برگزار میشده که به مرور زمان، بخش عمدهای از مراحل آن تحت تأثیر زندگی مدرن شهری قرار گرفته و به فراموشی سپرده شده است ولی هنوز هم در بیشتر روستاهای استان، برگزاری این مراسم تا حدودی به شکل سابق صورت میگیرد که در اینجا چگونگی برگزاری آن توضیح داده میشود:
آغاز مراسم عروسی معمولاً با خواستگاری است و اگر والدین دختر موافقت خود را اعلام کنند، داماد در شبی خوش یمن خوانچه به خانه عروس میفرستد و این خوانچه از شیرینی، یک جلد قرآن، آئینه، سبزی، شربت، حنا، هل، میخک، دارچین، نمک، کندر، تخم مرغ، شانه، اسفند و ابریشم هفت رنگ است. این شکل از مراسم بیشتر از جندق مشاهده میشود؛ پس از مذاکرات طولانی بین نماینده و پدر داماد، شرایط و زمان عقد تعیین میشود و مادر عروس، همان روز، خدمتکاری به خانه داماد میفرستد که اندازه طاقچه ها و پنجرهها را برای دوختن پرده و اندازه اتاقها را برای خرید قالی بگیرد. زنان خانواده برای روز خیاطی لباس عروس دعوت میشوند. در روز موعود، دو یا سه زن از خانواده داماد که اهل خیاطی هستند، به خانه عروس میروند و سه یا چهار نوع پارچه همراه میبرند
هنگام بردن خوانچه کسی پیشاپیش گروه قصیدهای در مدح ائمه اطهار میخواند و بقیه صلوات میفرستند. و وارد خانه عروس میشوندو پس از مذاکرات طولانی بین نماینده و پدر داماد، شرایط و زمان عقد تعیین میشود؛ مادر عروس، همان روز، خدمتکاری به خانه داماد میفرستد که اندازه طاقچهها و پنجرهها را برای دوختن پرده و اندازه اتاقها را برای خرید قالی بگیرد. زنان خانواده برای روز خیاطی لباس عروس دعوت میشوند و در روز موعود، دو یا سه زن از خانواده داماد که اهل خیاطی هستند، به خانه عروس میروند و سه یا چهار نوع پارچه همراه میبرند؛ پس از آنکه اندازه لباس عروس تعیین شد، خیاطی آغاز میشود و در روز عقد نیز پدر داماد مقداری نقل و نبات میخرد و آن را برای مصرف در جشن عروسی به پدر عروس هدیه میدهد و زنی با سوزن خیاطی ابریشم هفت رنگ را به سر عروس و داماد میکشد یعنی آنها را به هم میدوزد تا پیوند آنها ابدی شود.
گرهچینی چوبهنر گره کاری یا گره سازی در کار درودگری و نجاری به صورت ساده یعنی تنها با پیوستن آلتها یا به صورت ترکیب یافته از آلت و لقط انجام میگرفته و از قرن پنجم به بعد این گونه هنر درودگری در بناهای گوناگون مذهبی و کاخها و سراهای بزرگ به چشم میخورد و حد اعلای ریزه کاری و ظرافت این هنر در پنجرهها و ارسیها و دربهای چوبی سنتی، توأم با به کار بردن شیشههای رنگی بسیار کوچک انجام پذیرفته است.
آغاز گرهسازی یا گرهچینی سنتی را به دوران سلجوقی، همزمان با استفاده و خلق انواع نقوش هندسی و گره نسبت میدهند و گره مجموعهای از اشکال مختلف غالباً هندسی است که به طور هماهنگ در یک کادر مشخص در کنار هم قرار گرفته باشد در گرهسازی به حالتی که هوا و نور از بین آلتها عبور کند، گره چینی مشبک میگویند و از رشتههای زیر مجموعه گرهسازی (گرهچینی) میتوان به گره چینی شیشه دار اشاره کرد که در آن بین آلات به جای لقط، شیشه رنگی نصب میشود و بهترین چوب مورد استفاده در گره سازی به خصوص در شهرهای غیر مرطوب مانند اصفهان چوب چنار است که دارای بافتی منسجم و با مقاومت بالا است، غیر از چوب چنار از چوب نراد، نارنج، گردو، گلابی و عناب نیز میتوان استفاده کرد و از سویی از این هنر در ساخت دربهای چوبی در شهرهای سنتی و مذهبی مثل اصفهان جهت استفاده در مساجد و تکیهها به کار میرود.
مینای نقاشییکی از صنایع دستی زیبای ایران «مینای نقاشی» نام دارد؛ مینا سازی عبارت است از نقاشی و تزئین فلزات مختلف از قبیل طلا، نقره، مس، برنز، برنج، آهن و فولاد با رنگهای لعابی که در حرارت پخته و ثابت میشوند.
در فرهنگ معین چنین آمده است، مینا مادهای است از لعاب شیشهای یا شفاف که آن را روی کاشی و فلزات برای نقش و نگار به کار میبرند و ترکیبی است از لاجورد و طلا و غیره که با رنگهای لعابدار مخصوص، نقاشی و تزئین شده و این رنگها بر روی آن، در درجات بسیار زیاد در حرارت ثابت میگردند؛ پس از ساختن لعاب سفید (که معمولاً با سرب، قلع، بلور، ریگ چخماق ساخته میشود)، فلز را داخل آن فرو برده و بیرون میآورند و به داخل کوره میبرند و ۷۵۰ درجه سانتی گراد حرارت میدهند. این عمل را سه بار انجام میدهند تا لعاب به صورت چینی روی فلز را بپوشاند. پس از آن مرحله طراحی و رنگ آمیزی میرسد. طراحی به دو صورت انجام میشود. یا با مداد روی ظرف لعاب خورده را طراحی و سپس با لعاب های رنگی نقاشی میکنند یا طرح را روی کاغذ کشیده و طرح را با سوزن سوراخ سوراخ میکنند (اصطلاحاً طرح را سوزنی میکنند) و کاغذ را روی ظرف لعابی قرار داده و گرده ذغال روی آن میکشند تا طرح روی ظرف منتقل شود و رنگ آمیزی آغاز میگردد. در مینای نقاشی بیشتر از روش دوم برای انتقال طرح استفاده میشود. پس از رنگ آمیزی و نقاشی، ظرف برای بار چهارم به کوره برده میشود تا رنگها تثبیت شوند
کاشی هفترنگکاشی هفت رنگ اصفهان از جهات مختلفی دارای اهمیت است و مزایای فراوانی دارد و از جمله مزایای انتخاب این محصول میتوان به این مطلب اشاره کرد که معمولاً کاشی اصفهان دارای جنس و استحکام بسیار بالایی بوده و همچنین در مقابل ضربه و شکستگی مقاومت خوبی از خود نشان میدهد و همین جهت امروزه به وفور از آن در مراکز مختلف از جمله برای کاشی و سرامیک آشپزخانه و همچنین در محیطهای داخلی منزل استفاده شده که باعث جلب رضایت مصرف کنندگان شده است.
از دیگر مزایای استفاده از کاشی هفت رنگ است که معمولاً این کاشیها دارای جنس و کیفیت بسیار بالایی هستند که میتوان از آنها برای طراحی استخر و همچنین دیگر قسمتهای داخلی منازل از جمله سرویس استفاده کنند؛ یکی دیگر از مزیتهای اصلی استفاده از این محصولات معمولاً میباشد که در عین کیفیت بالا دارای قیمتهای مناسب و ارزان بوده که به همین جهت میخواهند و طرفداران بیشماری در بازار هستند و محبوبیت ویژهای در بین استفاده کنندگان دارند و به وفور توسط آنها تهیه میشوند.
مهارت و پخت پولک و نباتپولکی یکی از محصولات جانبی نبات است، که بیش از ۳۰۰ سال در اصفهان قدمت دارد؛ در سالهای دور کارگاههای نباتسازی به تولید پولکی نیز میپرداختند، اما امروزه بسیاری از کارگاههای جدید به طور مستقل تنها پولکی تولید میکنند و روشهای سنتی و قدیمی جای خود را به دستگاههای مدرن داده است.
پولکی در واقع شیره به جامانده از فرآیند تولید نبات در کارگاههای نباتسازی است که پس از تبلور بلورهای نبات و تولید آن، هرآنچه از شیره باقی بماند کمی سرکه به آن میافزایند تا از رسوب و شکرک زدن پولکی جلوگیری کنند؛ به این ترتیب سطحی شفاف و شیشهای تولید میشود و پس از آن دوباره این شیره را جوشانده و دمای آن را تا ۱۷۰ درجه سانتیگراد افزایش میدهند. سپس ماده حاصل شده را بر روی سطحی صاف و بزرگ پهن میکنند؛ در این بخش پودر نارگیل یا ساییده لیمو عمانی یا دیگر مواد طعم دهنده را به آن اضافه کرده و ترکیب به دست آمده را ورز میدهند تا به شکل خمیری در آید؛ قبل از اینکه خمیر شکل گرفته کاملاً سفت و خشک شود آن را از زیر دستگاهی که غلتک هایی با نقوش دایره دارد، عبور میدهند. بدین ترتیب قطعات کوچک و نازک دایره شکل (پولکی) شکل میگیرد.
در اصفهان، انواع پولکی با طعمها و رنگهای مختلف تولید میشود که از جمله معروفترین آنها میتوان به پولکی زعفرانی، پسته ای، لیمو عمانی، کنجدی، نارگیلی، نعنایی، عسلی، و کاکائویی اشاره کرد /
.
کد خبر 747353منبع: ایمنا
کلیدواژه: گردشگری جاذبه های گردشگری میراث ناملموس ثبت ملی میراث ناملموس میراث ناملموس ایران میراث ناملموس اصفهان اصفهان شهر اصفهان اصفهان شهر زنده شهر زندگی هفته فرهنگی اصفهان برنامه های هفته فرهنگی اصفهان هفته فرهنگی شهر اصفهان شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق خانه عروس فیروزه کوبی گره سازی نصف جهان گره چینی قسمت ها هفت رنگ رنگ ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۱۸۵۵۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرنوشت «تلخ» کارخانهای که «موزه» نشد/«ریسباف» فقط «دست به دست» میشود!
خبرآنلاین اصفهان- فاطمه کازرونی: کارخانه تاریخی «ریسباف» حدود ۱۰ سال است که میان نهادهای مختلف دست به دست می شود، هر بار خبر از واگذاری این کارخانه به یک ارگان برای تبدیل شدن به موزه به گوش می رسد و خبر در خبرگزاریها تا سال بعد منجمد می شود؛ با این رویه سالهاست فقط خبر تبدیل این کارخانه را به موزه می شنویم، ساختمان کارخانه هر روز فرسوده تر میشود؛ اطراف آن ساختمانهای تجاری بالا میرود و هر کلنگِ بر زمین، زخمهای بر دل این کارخانه کهنه می شود که همچون خرابه ای اما هنوز پابرجاست.
تاریخ پر فراز و نشیب کارخانه ریسباف
نخستین باری که برای تهیه گزارش درارتباط با کارخانه ریسباف، تا این بنای تاریخی، پیاده راه پیمودم را به خوبی به یاد می آورم؛ ظهر یک روز گرم تابستان بود و من فاصله خانه تا این کارخانه تاریخی را زیرسایه سار درختان چناری که تنه آنها ترمیم شده اما هرگز تبر بر پیکر آنها رد نابودی بر جای نگذاشته بود گام برمی داشتم اما امروز که در «هفته فرهنگی اصفهان» تا کنار این کارخانه از خیابانهای «نصف جهان» گذر میکنم، چشمانم چیزی از «فرهنگ و تاریخ» نمیبیند به جز جای خالی بیش از ۳۰۰ درخت در منطقه یک اصفهان که به عنوان میراث «شیخ بهایی» دیگر اثری از آنها موجود نیست و خستگی تمام ناشدنی که از تن کارخانه تاریخی ریسباف در زیباترین و قدیمی ترین خیابان جهان، شره میکند!
سال ۹۳ بود که طی مراسمی که با دعوت معدودی از خبرنگاران برای بازدید از این کارخانهی در تملک بانک ملی برگزار شد، از «ریسباف» خسته عیادت کردیم و مسئولان از استاندار و شهردار وقت اصفهان تا رئیس و غیره سخنها از پروژه پرافتخار تبدیل این کارخانه به موزه گفتند، ما دیدیم، شنیدیم، نوشتیم و امیدوارانه منتظر ماندیم تا سال ۹۶، یعنی سالی که نام کارخانه ریسباف اصلا از دهن مسئولان در سخنرانی های مختلف نمی افتاد، آن سالها گویی انتظار اصلا سخت نبود و شور ابتدای جوانی رویای موزه دار شدن اصفهان را این همه دور از دسترس نمی پنداشت.
زنجیره ای تمام نشدنی از ادعای دلسوزی برای ریسباف
۱۱ اردیبهشت ماه سال ۹۶ که رسید ابوالفضل قربانی عضو شورای اسلامی شهر اصفهان پس از مدتها بار دیگر سخن از «ریسباف» به زبان آورد و در ارتباط با حوزه تفکیک زمینهای مربوط به پشم ریس، ریسباف و شهرضای جدید به عنوان مرغوبترین زمینهای شهر اصفهان صحبت کرد و تذکر داد که باید مشخص شود این زمینهای در تصدی چگونه و به چه کسانی واگذار شده است.
وی تصریح کرد: ضروری است که مشخص شود که شایعاتی که این روزها در خصوص واگذاری تعدادی از پلاکهای این زمینهای تفکیک شده به برخی از شهرداران مناطق و مسئولان صحت دارد یا خیر.
۲۳ آذرماه همان سال، قدرت الله نوروزی شهردار اصفهان در هفتمین کنفرانس بین المللی توسعه پایدار و عمران شهری خواستار واگذاری این کارخانه به شهرداری شد و عنوان کرد: در صورت واگذاری این مکان به شهرداری می توان طرح های خدماتی برای استفاده از فضای موجود در آن را اجرایی کرد.
وی افزود: فضاهایی مانند کارخانه ریسباف اصفهان ظرفیت به کارگیری برای همه اقشار از شهروندان تا دوستداران هنر و میراث فرهنگی را دارد.
خرید کارخانه تاریخی ریسباف اصفهان به قیمت ۲۰۷ میلیارد تومان
نکته جالب اینکه ۲۸ آذرماه همان سال به فاصله یک هفته از صحبتهای شهردار اصفهان، سرپرست شرکت عمران و بهسازی شهری ایران از خریداری کارخانه تاریخی ریسباف اصفهان به قیمت ۲۰۷ میلیارد تومان آن هم به عنوان بنای غیر تاریخی خبر داد!
هوشنگ عشایری در ادعایی عجیب عنوان کرد که ریسباف اصلا کارخانه تاریخی نیست! و تملک این کارخانه قدیمی با موضوع احیای بافت تاریخی متفاوت است و آن را در راستای اجرای یکی دیگر از وظایف شرکت عمران و بهسازی مبنی بر «اصلاح نقاط ناهمگون شهری» و با هدف تغییر جریان مدیریت شهری خریداری کرده اند چرا که ریسباف بنای تاریخی نیست!
ریسباف به جای موزه، کاربری کارخانه نوآوری گرفت!
خرید این کارخانه توسط شرکت عمران و بهسازی شهری ایران نیز پایان این ماجرا نبود و سال ۹۸، اتفاق عجیب دیگری افتاد، کارخانه ای که سالها توسط استانداران مختلف اصفهان کاربریها مختلف برای آن ذکر شده بود، در نهایت به دلیل عدم توافق مناسب با بخش خصوصی و به دلیل واقع شدن در یکی از تجاریترین نقاط اصفهان سالهاست خاک بی تدبیری میخورد به جای کاربری موزه نام کارخانه نوآوری گرفت.
سیدحسن قاضی عسگر سرپرست هماهنگی امور اقتصادی استانداری اصفهان، بهمن ماه سال ۹۸ این خبر را عنوان کرد و گفت: پس از سالها بحث بر سر احیای کارخانه ریسباف، در نهایت تصمیمات لازم برای احیا این کارخانه به عنوان کارخانه نوآوری اتخاذ شد.
وی ادامه داد: توجه به اینکه «ریسباف» یکی از بقایای باقیمانده از صنعت نساجی اصفهان است تصمیم گرفتیم این کارخانه را به مرکز نوآوری در شهر تبدیل کنیم تا به رشد کارآفرینی و صنایع خلاق کمک شود.
و اما.....
«ریسباف» و زمانی که در تقویم مسئولان جایگاهی ندارد
بازهم عقربه های ساعت از سال ۹۸ چرخیدند و زمانی دراز گذشت، زمانی که انگار در تقویم برخی مسئولان هیچ معنایی ندارد، میراث فرهنگی اصفهان چندین مسئول عوض کرد، استانداران و شهرداران اصفهان تغییر کردند و فرجی حاصل نشد، سال ۱۴۰۰ یک بار دیگر دوستداران اصفهان و دغدغهمندان طی نامهای به وزیر میراث فرهنگی کشور و استاندار اصفهان خواستار حفظ و احیای ساختمان تاریخی ریسباف اصفهان شدند و این سرنوشت عجیب همچنان ادامه داشت!!
گویی قصه ریسباف ادامه داشته و دارد؛ داستان تکراری واگذاری کارخانه از سال ۱۴۰۰ تاکنون نیز تغییر اساسی را تجربه نکرد تا اینکه خردادماه سال ۱۴۰۲ یک تیتر تکراری از نور صالحی رئیس شورای شهر اصفهان، دوباره به یادمان آورد که «کارخانه ریسباف همچنان بلاتکلیف است»!
جالب اینکه با چند روز فاصله از آخرین یادآوری رئیس شورای شهر یعنی ۲۵ خردادماه ۱۴۰۲، رضا مرتضوی استاندار اصفهان باز هم خبر از واگذاری مجدد این کارخانه به وزارت میرث فرهنگی برای احداث موزه ملی اصفهان داد و گفت: موضوع تبدیل کارخانه ریسباف به موزه اصفهان در کمیسیون حقوقی و قضائی هیئت دولت مطرح و مورد پیگیری قرار گرفت و طبق این مصوبه حق بهرهبرداری زمین کارخانه، از وزارت اقتصاد به وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی جهت احداث موزه بزرگ اصفهان واگذار شد.
انتظار به سر رسید؛ کارخانه دوباره به دست شهرداری رسید!
بدین ترتیب کارخانه آذرماه همان سال به میرث فرهنگی واگذار شد اما اکنون و پس از گذشت حدود یک سال از وعده استاندار اصفهان برای گشوده شدن درب این کارخانه به روی مردم و پس از تنها ۵ ماه از تحویل کارخانه به میراث فرهنگی بار دیگر خبر رسیده که مالکیت ریسباف به شهرداری اصفهان رسیده است، خبری که استاندار اصفهان در نخستین نشست خبری سال جدید با خبرنگاران مطرح کرد.
قرار است با توجه به توافق بعملآمده میان معاونت هماهنگی امور عمرانی استانداری، شهرداری اصفهان و اداره کل میراث فرهنگی، از فروردین امسال، این مجموعه تاریخی و صنعتی بزرگ اصفهان پس از برآوردهای اولیه و تهیه شرح خدمات، برای انجام عملیات نجات بخشی و ایجاد نمایشگاه فرهنگی و گردشگری در آن در اختیار شهرداری قرار گیرد تا به موزه تبدیل شود!
شاید طبیعی است کارخانه ریسباف اصفهان در یکی از گران ترین مناطق اصفهان قرار دارد، چنین سرنوشت عجیبی داشته باشد، فراموش نمی کنیم که حتی در برهه هایی از زمان بخش هایی از این کارخانه به عمد تخریب می شد، فرقی نمی کند کارخانه باشد، بنای تاریخی و قدیمی یا سینما، دراین دنیای پربلای پرمنفعت سودجویی برخی آدمها تمامی ندارد.
همان طور که سالیان پیش یکی از اعضای شورای شهر اصفهان بیان کرد که در راه مدرنیته شهری باید بلندنظر بوده و از «عالی قاپو» و «چهلستون» نیز بگذریم، مدرنیته ای ظاهری که در حقیقت منفعت طلبی برخی افرادی است که سالها شاهد تلاش آنها برای ورود به نهادهای شهری به نفع خود و تغییر قوانین، مانند بلندمرتبه سازی های غیرقانونی در اصفهان بودیم؛ درست همانند بلایی که بر سر «سینما ایران» نیز آمد و به جرم قرار داشتن در بهترین منطقه اصفهان یعنی چهارباغ عباسی و باتوجه به وسعت بنا قبل از تعیین تکلیف به شکل شبانه تخریب شد!
روزشمار تاریخی، بار دیگر از سال ۱۴۰۳
حالا این ماییم و بار دیگر شهادت روزگار و این قلم که خواهد نوشت آیا شهرداری و علی قاسم زاده شهردار اصفهان می تواند سرنوشت این کارخانه را تغییر دهد؟! «ریسبافی» که تنها کارخانه باقیمانده از مجموع ۹ کارخانه تاریخی پارچهبافی در اصفهان است و در تاریخ ۸ مرداد ۱۳۸۱ با شماره ثبت ۶۰۱۸ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است، از امروز بار دیگر در انتظار وعده های تکراری مسئولان عمر می گذارند.
و این «نصف جهانی» است که پس از گذشت ۱۰ سال از سال ۹۳ و با وجود این همه آثار تاریخی و عتیقه که برخی در انبارهای موزهداران و یا در زیر باران و آفتاب از میان می رود، هنوز که هنوز است «موزه ملی» ندارد! شاید این بار با پیگیری استاندار اصفهان درسال ۱۴۰۳ و قول جدی وی به مردم، گره از سرنوشت یکی از کهن ترین پروژههای برزمین مانده اصفهان باز شود و ریسباف اصفهان نیز بتواند هوای بهاری این روزهای نصف جهان را بدون دغدغه نفس بکشد.
توضیح: عکسهای درون گزارش مربوط به وضعیت کارخانه در سال های مختلف است.
46
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903136